محمدهانیمحمدهانی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
بابا مهدیبابا مهدی، تا این لحظه: 38 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
مامان معصومهمامان معصومه، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
سالگرد عقد ماسالگرد عقد ما، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

محمدهانی جون

ادامه ماجراهای اردیبهشت

فصل بهار و بخصوص ماه اردیبهشت ماهیه که باید ازش خوب استفاده کرد هوای تمیز و خنک و خوبش این ماهو به یه ماه منحصر به فرد تبدیل کرده و کمتر کسی هست که بگه اردیبهشتو دوست ندارم مگر کسایی که آلرژی داشته باشن که من و بابا و محمدهانی هم با اینکه آلرژی داریم این ماهو دوست داریم و ازش به نحو احسنت استفاده بردیم.... اوایل ماه بردیمت دکتر آلرژی و یه قطره و شربت سیتریزین داد که خدا راشکر از وقتی مصرف میکنی نفس تنگی نداری ... تو اردیبهشت هانی پلو در پست قبل کلی جا رفت.حالا تو این پست میخوام دعوتتون کنم به ادامه گردشهای محمدهانی...و بابا و مامان محمدهانی عینک آفتابی زده تا بره بیرون واسه گردش شلمزار چهارمحال و بختیاری که منظره اش واقعا بکر...
8 خرداد 1394

باحال کوچولو

هرچی سنت بالا میره بانمک تر و خوشمزه تر میشی... تقریبا میشه گفت همه رنگها رو بلدی آبی و زرد و قرمز و سبز رو که بلد بودی حالا دیگه رنگ بنفش صورتی سفید سیاه نارنجی رو هم بلدی از وقتی از شیر برداشتمت برای خوابیدن دستتو دور گردنم حلقه می کنی و صورتتو به صورتم میمالی و میخوابی... مجلس گرم کن شدی ... هم اون موقع که رفتیم نامزدی پسرعمه مامان هم واسه تولد عموعلیرضا چنان هو هو می کشیدی و میگفتی دست بزنین... اون آخر هم میگی ماشالااااااا و تشویق می کنی خودتو...به عمو علیرضا هم میگفتی تبلدت مبارک... خیلی دل نازکی و ما وقتی فیلمی غمگین باشه حتی کارتون که مخصوص خودته گاهی مجبوریم کانالو عوض کنیم چون چنان گریه ای می کنی که نگو مثلا چند روز پیش ...
21 ارديبهشت 1394

سفرهای هانی پلو در اردیبهشت 94

بعله بی مقدمه میریم سر اصل مطلب و گشت و گذار هانی جون باغ بابای دوستم حامدجون امامزاده شاه خراسان بزرگداشت اصفهان در میدان امام اصفهان چشمه رنگرزی چشمه دیمه تونل آب کوهرنگ چشمه شیخ علیخان اینم یه جا تو راه برگشت که نشستیم و آش خوردیم اینجا هم رفتیم شیرینی خورون پسرعمه مامان قربون ژست گرفتنت حرکات و رفتارهای جدید(تقلیدی) تو بزرگداشت اصفهان میدان امام یه بازی قدیمی اصفهانی آموزش دادن که محمدهانی اونجا دیده بود که چند تکه چوب رو وسط میگذاشتن و یکی به دورش می چرخید و بعد ا...
13 ارديبهشت 1394
1