محمدهانیمحمدهانی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
بابا مهدیبابا مهدی، تا این لحظه: 38 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره
مامان معصومهمامان معصومه، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
سالگرد عقد ماسالگرد عقد ما، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

محمدهانی جون

گلواژه های محمدهانی در 4 تا 5 سالگی

1397/4/10 11:57
نویسنده : مامان و بابا
341 بازدید
اشتراک گذاری
خدایا خدایا آخه محمدهانی تو چقدر خوبی... چند وقتیه همش به مخترع شدن فکر میکنی چیزای جدید با تکه های اسباب بازیت میسازی...افکارت از بزرگترا هم بهتر و کاربردی تر و قشنگتره.تلفظ کلمات بزرگتر از سن و دانستن نحوه کاربرد اونا از شرایط الان شماست فدات بشم.کلماتی مثل منتقل شدن تبدیل شدن چِندش شدن اثر کردن میکروب عمدا واقعا یا به کلمات ا و ت اضافه میکنی تا جمع ببندی مثل سبزیجات حالا باز این کلمه صحیحه مثلا کتابجات 😄😄😄 یا گاهی نظر میدی که راه حل مشکلات چیه مثلا وقتی میگیم ایران کشوری کم آب است پس صرفه جویی کن به بابا مهدی میگی بابا شما کمتر آب بخور تا صرفه جویی بشه.یا میگی کاش از اقیانوس ها یه لوله بکشن تا دیگه آب کم نباشه میگم آخه مادرمن آب اقیانوس قابل شرب نیست میگه خب میشه آب رو جایی جمع کرد و شیرین کرد و به خونه ها رسوند.یعنی شما نیم وجبی هم ایده و رویای آب شیرین کن در سر داری.واقعا گاهی میگم خدایا بچه ام زود حرف زدن رو یاد گرفت ازش انتظارامون رفت بالا. زود بزرگ شد بچه ام...تقریبا 5 سال گذشت از روزی که جثه کوچولوت رو دستم دادن.از کجا میدونستم پسرکوچولوی ظریف اون موقع اینقدر باهوشه.فقط میدونم خودم از خدا خواستم و تو این 5 سال یعنی 60 ماه تلاش کردم به شما تلاش کردن رو برای بدست آوردن هرچیز یاد بدم.گاهی مشاور میشی و مشاوره های خوبی میدی.البته مامان جون این کارو یادم دادن چون مشاوره هم حس بچه رو نسبت به اطرافش عنوان می کنه هم اونو تخلیه می کنه و هم به مامان بابا راه حل میده.تو کارای خونه کمک می کنی مخصوصا تو آشپزی کردن.منم همیشه ازت کمک میگیرم.حتی شده با یه به هم زدن غذا.

عاشق کار با ماسه رنگی و نقاشی با ماسه های رنگی هستی و از کاردستی ساختن لذت میبری و حتی با اسباب بازی های شکسته ات یا اونایی که از هم جدا میشن چیزای جدید میسازی.خدا راشکر نقاشی هات هم یه صفحه کامل رو پر می کنه که از نظر روانشناسی اینطور نقاشی کشیدن خوبه.مامان جون و باباجون که چون توی دانشگاه واحدای روانشناسی کودک هم پاس کردن راهنمای من تو این مسیرن و مامان جون همیشه مغز شما و هانا رو متناسب با سن شما به چالش می کشه.از اون بچگی ات هم همینطور بود اجازه نمیداد ما جواب سوالات رو بدیم و حرف بزنیم میگفت اجازه بدید اول نتایج خودشو بگه اگه درست نگفت جواب رو بگید.گاهی خودت یه گوشه مینشینی و کاردستی درست می کنی و بعد هدیه میدی به من یا هرکدوم از اطرافیا.مثلا برای تولد آقاجون ما میخواستیم پول نقد هدیه کنیم که گفتی من باید کاردستی هدیه بدم و یه کاردستی خوشگل ساختی و به آقاجون هدیه دادی.

راستی آقاجون اینا قراره امسال به سفر حج برن و با توجه به اینکه احتمالا تا برگردن ما به خونه جدید میریم ممکنه شما با چالش جدید دور شدن از اونا روبرو بشی.
هرزمان به یه شغل علاقه مند میشی.مثلا پارسال دوست داشتی دکتر بشی بعد دیدی فضانوردی هم دوست داری گفتی دکتر فضا میخوام بشم😄😄😄 گاهی میخوای مخترع بشی و گاهی ربات ساز گاهی مثل بابا کارمند ذوب آهن و... همه اینا تخیلات شما هستن که باهاشون عشق می کنیم.انشاءا... هر شغلی رو انتخاب کردی موردعلاقه ات باشه و موفق باشی.من و بابا همیشه تا ابد عاشقتیم و برای حفظ شما تلاش می کنیم.

من و بابا برای خونه جدید برنامه ها ریختیم و من میخوام مثل همیشه برای شما یه مامان شاد باشم و بابا یه بابای شاد.البته حدودا دو ساله با ورزش شروع کردیم و روی من که یک زنم خیلی تاثیر مثبت داشته.اما تو خونه جدید هم برای خودم و خودت و بابا برنامه ریختیم.حتی با اینکه شما جثه کوچیک و لاغری داری بابا بازم برای اتاقت ایده نوی تحرک میده و من ایده خلاقیت مثل همیشه.البته خیلی ها میگن چرا لاغری با اینکه رو خوراک شما من خیلی حساس بودم اما نظر دکترا اینه که ژن شما همینه و تا وقتی مغز کار می کنه به این خوبی و آزمایشهات خوب نشون میده چرا میخواهی ژنش رو تغییر بدی؟ باباجون هم میگن من با این ژن مشکلی نداشتم و حتی بالای 50 سال همه بخاطر مشکلات چاقی بیمار میشن و روی زانوهاشون فشار میاد اما من وزنم زانوهامو اذیت نمیکنه چون تازه بعد از 50 سالگی شدم یه آدم نرمال.البته شما بیشتر بخاطر تحرک زیاد لاغرید.منم مانع شما نمیشم چون میدونم همین تحرک هم به شادیت هم به هوشت کمک می کنه.

راستی من 3d کابینتهامون رو هم کار کردم و با اینکه رنگ کرم یا قهوه ای رو زیاد تو دکوراسیون خونه دوست ندارم و همیشه دنبال ساختار شکنی برای تنوع تو فضا هستم یکمی به پیشنهاد دوستام تو طراحی کابینتا کار کردم. حتی می بینم خود شما هم ساختارشکنی زیاد انجام میدی.برعکس بالا رفتن از سرسره ,یا تو خوندن سرود مهدتون متفاوت بودی و با اینکه میدونم نحوه نشستن رو یاد گرفته بودی بازم اونطوری که دوست داشتی نشستی.منم مانعت نشدم.چون میدونم اینطوری ایده های متفاوت تو برخوردت با زندگی پیدا می کنی.حتی مدیر مهد هم گفت سخت بهش نگیر چون هوشش خوبه میخواد متفاوت باشه.مدیرت نمیدونه که این هوش با کلی زحمت تا اینجا تقویت شده.راستش از چندتا مشاور پرسیدم که زیر 6 سال کلاس زبان ببرمت اما اونا معتقد بودن بهتره زیر 6 سال آموزشی در کار نباشه.اما شما مدام دنبال کارتونهای آموزشی هستی و حتی تمام حروف انگلیسی و چندتا کلمه رو از اون کارتونا بدون اینکه من ازت بخوام یاد گرفتی. یا چند روز پیش در مورد اهرم و کار اون برای من توضیح میدادی که اینم تو کارتون مورد علاقه ات یاد گرفته بودی.در مورد دایناسورها و سیارات خیلی دوست داری بدونی و برنامه های مربوط به اونا رو دنبال می کنی.و حتی به من میگی روز و ساعت پخشش رو یادداشت کن.تازگیا هم علاقه مند به میکروسکوپ و تلسکوپ هم شدی.هرچی خونه مامان جون اینا گشتم میکروسکوپشون رو پیدا نکردم که ازش استفاده کنی.اونو باباجون خیلی سالهای پیش خریده بود و ما تو بچگی باهاش عشق می کردیم. وقتی از ما درخواست تبلت کردی یکم دودل بودم ولی تحقیق کردم دیدم نمیشه بچه رو تو این دنیا با این چیزا محدود کرد و فقط باید برای بچه زمان تعیین کرد.با این حال وابسته به تبلت نیستی و اگه هم دستت میگیری برای بازیهای آموزشیشه و با اونا حتی چند تا حروف فارسی رو یاد گرفتی.و وقتی ازت میخوام دیگه بازی با تبلت رو کنار بگذاری سریع کنار میگذاری. مثل همیشه همه کارها و عادتهات سریع نرمال میشه.دوستت داریم من و بابایی😘😘😘
پسندها (11)

نظرات (3)

مامان صدرامامان صدرا
11 تیر 97 6:18
محبت

15 تیر 97 21:19
سلام به وبلاگ منم بیاید و نظر بدید ممنون محبت
مامانی غزل جونمامانی غزل جون
6 مرداد 97 0:32
خدا حفظش کنه براتون دوست عزیزمحبتمحبت