پیش دبستانی
سلام محمدهانی مهربونم .باز آمد بوی ماه مدرسه
امسال میری پیش دبستانی ۲ و خودتم خیلی خوشحالی و با اینکه سال قبل برای رفتن به پیش ۱ بهونه می آوردی و کمتر هم میرفتی امسال خیلی مشتاقی... شاید بخاطر تغییر محیطش و المان پیش دبستانیته که شما رو راغب کرده...دو هفته پیش یه ویروس بد اومد و شما مریض شدی و تبی کردی که تا حالا این نوع تب رو نداشتی یعنی دقیقا ۳ روز و دو شب تبت قطع نمیشد و با استامینوفن و ایبوپروفن کنترلش کردیم تا خوب شدی.دو شبی هم که تب داشتی بابامهدی جون شیفت بودن و من خونه مامان جون اینا موندم و اونا تا صبح کمکم کردن که تبت بالا نره...حتی من شب دوم خواستم برم خونه که مامان جون اینا استراحت کنن که مامان جون اجازه نداد و گفت اگه اینجا نباشی در هرصورت ما تا صبح خوابمون نمیبره.اما خدا راشکر گذشت و خوب شدی اما درست سه روز قبل رفتن به پیش دبستانی مریض شدی که نگرانی ما رو برای رفتن به آمادگی زیاد کرد.اما خب بازم بردیمت دکتر و دکتر معتقد بود ادامه سرماخوردگی قبلته و هنوز تو بدنت مونده بوده.آخه بار قبل دوتا دکتر بردیم و آنتی بیوتیک واست ننوشتن و معتقد بودن ویروسیه.البته اینکه به دکترا گفتن زیاد آنتی بیوتیک ننویسید هم بی تاثیر نیست.اما این دکتر بالاخره واست آنتی بیوتیک نوشت و تا اول مهر در حدی رسیدی که سر کلاس حاضر بشی... و چقدر بهت خوش گذشته بود و مدام می گفتی کی دوباره میایم پیش دبستانی.البته برخورد خانم شبیهی مدیرتون و خانم زمانی معاون مهد و خاله شیوای مهربون مربی تون خیلی خیلی تاثیرگذار بوده.فقط مشکلی که ما داریم خونمونه که کابینت کار بدقولی کرده و ما مجبوریم روزایی که بابا خونه است ببریمت و راه دوره.امیدوارم زودتر کار کابینت رو انجام بده و بریم که شما اذیت نشی...
عیادت عموعلی برای بیمار شدنت
محرم امسال و ذوق شما برای زنجیر زدن و طبل زدن
لباس قشنگ پیش دبستانی
هرکاری کردم نور تو چشمات میزد چشمای خوشگلتو می بستی
و عکس با بادکنک و نمای زیبای پیش دبستانی پر پرواز
به امید پروازت به سمت موفقیت و زندگی خوب و شیرین