خانه دار شدن
سلاااام
روز ولادت پیامبر سال ۹۷ ما اسباب کشی کردیم و به خونه جدید اومدیم.خونه ای که مال خودمونه.خونه ای که با همه خستگی ها و غصه ها و غم ها هر لحظه به دست آوردنش شادی هم داشت... خونه ای که تلاش کردیم سختی کشیدیم تا بهش رسیدیم.خدا را صد هزار مرتبه شکر...فعلا نت خوب برای ارسال عکسا ندارم. بعدا عکس اتاق جدید محمدهانی رو میفرستم.
اما امروز هانی یه حرفی زد که خیلی به دلم نشست.دلم گرفته بود آخه مهدی جونم عصرکار بود و جمعه.با اینکه هانی رو بردم پارک ولی باز دلم گرفته بود.اومدم بخوابم گفت مامانی میخوای چای درست کنیم و بشینیم پشمک و چای بخوریم و حالشو ببریم؟ حرفاش همیشه همین شکلی پر انرژی اند اما این بار حرفش منو برد تو آسمون چون محمدهانی همیشه به من یاد میده میشه با چیزای ساده هم شاد بود.زود بلند شدم و چای درست کردم.چای خوردیم با پشمک... جاتون خالی بهترین چای پشمک عمرم بود.جای مهدی جون عصرکارم خالی...
۶۴ ماهگی