ما اینیم دیگه...!!!
یعنی می تونم بگم هر روزت بهتر از دیروزته...
انگشتت رو تازگیا زیاد میخوری...چون جای دندونای بالاییت حسابی میخاره
هر روز هم یکیمونو چنگ میزنی...البته من بهت میگم مامانو چنگ بزن ولی صورت لطیف خودتو نه...فایده نداره که....باز اثر درخشان ناخنات روی صورتته
شیطونیات حد نداره...گاهی سیم برقای کامپیوتر و بخور سرد ببینی می کشی طرف خودت...
چند روزی هم هست دستت میرسه به پرده آویز در اتاقت و انگشتای کوچیکتو میندازی به حلقه هاش و....
عشقت دیدن حرکت ماشین لباسشوییه...
به کمک عمو جواد رفته بودی داخل کمد لباسای عزیزجون اینا که مچتون رو گرفتیم
تازه کلاه سربازی عمو علی رو هم گذاشتی سرت
از محدودیت متنفری... یکم که تو روروئک بازیهاتو کردی بهونه میگیری که منو بردارین...خسته شدم...غذاتم که تموم میشه گریه می کنی که منو از توی صندلی غذا بردارین....تو صندلی غذا همش پاهات بیرونه
چند روز پیش رفتیم خونه مامان جون شلوارت خیس شد...واست شلوار نبرده بودم ، شلوار ورزشی دایی رو پوشیدیاحساس نمی کنی یه خرده واست بزرگه؟؟؟؟
نحوه نشستنت روی موتور هم مردونه است...حرف نداری