پرحرف شدی حسابی...
بهت میگیم ببعی میگه میگی بع بع
گاوه میگه میگی ما ما
جوجه میگه میگی جیک جیک
جاروبرقی میگه میگی بووووو
با صدای اذان ساکت میشی و میشینی و اذان میگی
دایی هم میگی
مدام با اسباب بازیهات حرف میزنی
برق برق هم که میگی انگار میخوای مثل بابات مهندس برق بشی
خلاصه اینطور پیش بره تا میاد یه سالت بشه کلی کلمه یاد میگیری
همش هم دستاتو ول می کنی تا بایستی... یه روزم بابا ذوقتو کرد وبلندبلند خندید شما هم تو صورتش نگاه میکردی و قش قش قش میخندیدی و بابا از اون طرف عین شما و من مونده بودم بین شما که چتون شده
ببخشید دیر به دیر میام آخه خیلی شیطون شدی همین الان هم نمیذاری بنویسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی