تولدقمری نفسم 20 رمضان
محمدهانی جونم پارسال 20 رمضان بود که گل من یعنی شما بدنیا اومدی...شبش شب احیا و شب شهادت مولا علی ع بود و من تو بیمارستان با اینکه درد داشتم اما صدای احیای مردم مسجد بغل بیمارستان آرومم می کرد.ماهم تو گوشت که اذان دادیم یه اسمتو گذاشتیم محمدهانی و یه اسمتو علی...
امسال هم برای سلامتیت تو شب شهادت امام تو مسجد خرما دادیم تا انشاءا... خدا همیشه پشت و پناهت باشه و علی یارت
البته من امسال بخاطر شما مسجد نرفتم چون ترسیدم بازیگوشیات حواس بقیه رو هم پرت کنه.اما شما هم خوابیدی و بعد بیدارشدی و فقط تلویزیون رو نشون میدادی و میگفتی این چیه؟و من که میگفتم دعا آروم میشدی...گاهی هم با روضه ها بغض میکردی و میخواستی گریه کنی....که من آرومت می کردم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی