یه ماشالا بگین و بخونین
کارای بامزه محمدهانی تمومی نداره و حرف زدنش هر روز بهتر از دیروز شده.مثلا کلمه ماست عناب عمو و هرچی که بگیم و بتونه تکرار می کنه.
امروز تو گوش بابا پچ پچ کردم وگفتم شما هم با بابا یواشکی صحبت کن و چند بار این کارو کردم و شما هم ادای منو در میاوردی و خیلی آروم میگفتی اد بوده دو
عکس چند نفر رو جلوی صورتت قرار میدیم و ازت میپرسیم مثلا مامان کو نشونش میدی. همه عکسا رو تشخیص میدی و با انگشت نشون میدی قربون اون انگشتای کوچولوت برم
برای تولد پارمیس جون که کادو گرفته بودم واسه اینکه شما حساس نشی یه جورچین هم واسه شما گرفتم که به خانم فروشنده گفتم فکر نکنم این به سن بچه من بخوره و وقتی آوردم خونه از خریدم پشیمون شدم ولی گفتم میذارم واسه وقتی بزرگ شدی.اما چند روز پیش بی حوصله هر کدوم از حیوانات رو چیدم سرجاش و شما خیلی با دقت به دست من نگاه کردی و خیلی جالب بود که فوری تقلید کردی و من حیوانات رو کنار جای خودشون میذارم و شما هولش میدی سرجاش و از این کار خیلی لذت میبری.
نقاشی کشیدنت هم با ورود ماژیک بهتر شده اینم نمونه نقاشیهات
تولد دایی ومحمدهانی در حال بازیگوشی
اینم از عکسای دیده نشده ای که تو گوشی بابا بود
اینم مراحل بستنی خوردن
دیگه نبود؟؟؟؟
ومراحل گردوشکنی