محمدهانیمحمدهانی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره
بابا مهدیبابا مهدی، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره
مامان معصومهمامان معصومه، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
سالگرد عقد ماسالگرد عقد ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

محمدهانی جون

دخترا با دخترا پسرا با پسرا😒

تو پاییز یه روز محمدهانی رو بردم پارک محله مون.مشغول بازی بود و چون هوا نسبتا سرد بود تعداد بچه های کمی اومده بودن برای تفریح.محمدهانی هم تنها مشغول بازی بود که یه خانواده با هم اومدن و زیرآلاچیق نشستن و بچه هاشون مشغول بازی شدن.ولی نمیدونم چرا یه پسر بچه میون اونا نیومد بازی کنه.دو تا دختربچه اومدن و مشغول بازی شدن و یه دختر بچه دیگه هم از یه خانواده دیگه به جمعشون پیوست و محمدهانی هم با خوشحالی به سمت دختربچه ها رفت و طبق معمول بخاطر اجتماعی بودنش ازشون خواست با هم بازی کنند که یهو یکی از اون دخترا گفت دخترا با دخترا پسرا با پسرا.و بغض محمدهانی همانا و اومدن طرف من همانا و تعریف ماجرایی که من از دور نظاره گرش بودم. منم بغض گلومو گرفت...
22 فروردين 1398

خدمت سربازی عموجواد پایان!!!

۱۴ فروردین ۹۸ عموجواد به مناسبت پایان خدمت سربازی یه جشن گرفت که خیلی خوب بود و دور هم جمع شدیم.محمدهانی هم حسابی خوشحال بود بخاطر کیک بامزه اش و همون اول گفت کفشها و کلاه مال ما بچه ها که بعدا کفشها سهم پانیسا و پارسا شد و کلاه سهم محمدهانی که بیشترش اسفنج بود. چیزی که برای من و بابا جالب بود این بود که محمدپارسا خواهرش پانیسا رو وقتی اذیت میکرد محمدهانی جلوی اون میرفت و از پانیسا دفاع میکرد و خودش ضربه میخورد تا پانیسا ضربه نخوره.اما به هیچ عنوان تو دفاع کردن از پانیسا پارسا رو کتک نمیزد.چون دیگه متوجه میشه اونا کوچیکترن.و در ضمن از مهربونی پسرم بود.چون واقعا بچه ها رو دوست داره.ولی من وقتی دیدم کتکای پارسا اوج گرفت محمدهانی رو دور کردم ک...
15 فروردين 1398

ابتکارات

سلام سلام فقط اومدم بگم بیشتر روزای زندگی ما این شکلیه... یه ایده نو از محمدهانی اما چیزی که تو نوروز باهاش مشکل داریم خلاقیت پسر وسط هال خونه و استرس تمیز کردن برای اومدن مهمونه.چون گاهی واقعا دلم نمیاد ابتکارش رو جمع کنم🤣🤣🤣 ...
9 فروردين 1398

نوروز ۹۸

سلام سلام سلام نوروز ۹۸ هم بالاخره اومد.خدایا شکرت بخاطر همه چیز.داده هات نداده هات چون میدونم همیشه صلاح همه رو خواستی.با اینکه امسال سیل تو اکثر شهرای ایران ویرانی آورد و کلی گریه کردم واسه خانواده هایی که آسیب دیدن یا وحشت کردند اما با وجود این میخوام به بعدش و اینکه قراره اتفاقای خوب بیفته فکر کنم و نسبت به این موضوع + باشم. امسال نوروز محمدهانی کمی عاقلانه تر از سالهای قبل برخورد کرد بجز جاهایی که بچه وجود داشت🤣🤣🤣چون به قول خودش بچه که می بینم نمیتونم هیجانم رو کنترل کنم. و امسال هر سه ما تو خونه خودمون سال رو تحویل کردیم.چون ساعت سال تحویل حدود یک و نیم بود محمدهانی خواب بود.ما هم صبح زود به همراه محمدهانی بیدار شدیم و عکسای سه ...
7 فروردين 1398

آماده شدن برای سال نو ۱۳۹۸

امسال سال نو برای خانواده سه نفره ما خیلی متفاوته.ما امسال تو خونه جدید سال نو را برگزار می کنیم.با اینکه تازه اسباب کشی کردیم ولی بخاطر وجود فرشته مهربونمون تو خونه و اسباب بازی و ریخت و پاشهای کودکانه مشغول خونه تکونی هستیم.اول از همه اسباب بازی های پسر گل و مهربونم رو پاکسازی کردیم و داخل کمد جاسازی کردیم و به انتخاب خودش وسایل آشپزی و کلبه اون را نگه داشتیم که باهاشون بازی کنه.ولی خداییش محمدهانی مهربون خیلی تو کارای خونه به من کمک می کنه و تو خونه تکونی واقعا همیار بود.حتی تو پیش دبستانی مادریارشون به من میگفت تنها بچه ای که بعد از کلاس زیر میزش رو مرتب می کنه محمدهانی هست.وقتی اینا رو به من میگن انگار دنیا رو به من دادن و از ته قل...
21 اسفند 1397

بازارچه پیش دبستانی

۱۲ اسفند امسال خانم شبیهی مدیر پیش دبستانی محمدهانی یه برنامه توی مهد گذاشت و اون بازارچه ای بود که سرمایه اولیه کودک حداقل ۲ هزار تومن پول نقد و یک یا چند کار هنری یا آشپزی توسط مادر و کودک برای فروش بود.این برنامه دو روز قبلش اعلام شد و من که خیلی وقت نداشتم ترجیح دادم آشپزی کنم و اگه وقت داشتم حتما کار نمدی هم برای محمدهانی آماده میکردم.شب قبل از برنامه چندتا شیرینی خامه ای با تزئین ژله رولی درست کردم البته به کمک پسرگلم و چندتا لیوان پاپ کرن و دو تا تخم مرغ پختم و محمدهانی و خودم تخم مرغ رنگی درست کردیم.فردای اونروز همه محصولات دستمون رو به مدرسه سپردیم و روز بسیار عالی داشتند.مخصوصا به محمدهانی جونم حسابی خوش گذشته بود.وقتی بازارچه...
17 اسفند 1397

اردوی مدرسه طبیعت

سلااام محمدهانی ۸ اسفند به همراه دوستاش به یه اردوی عالی و جالب رفت.مدرسه طبیعت...من دیگه راجع به چیزایی که دیده چیزی نمیگم و فقط چیزایی که اونجا دیده و رسم کرده را میگذارم...در ضمن مرغ و خروس رو از کلیپ روباه و خروس سوری لند کشیده...😂😂😂 یعنی اینقدر که بابامهدی و من ذوق این نقاشیشو کردیم خودش شوکه شده بود... آخه خداییش شما بودید دلتون قنج نمیرفت واسش؟ ...
12 اسفند 1397