محمدهانی و کارای بامزه 9 ماهگیش
مامان جونی چرا شما هرچی بزرگتر میشی انگار گلوله نمک بزرگتر میشه؟؟؟
تازگیا تمام حرفامونو متوجه میشی
میگیم دست دستی کن دست میزنی...
بوس بده بوس میدی....
انگشتمونو میذاریم رو لبمون و بیون بیون می کنیم شما هم تکرار می کنی....
بهت میگم هیسسسسسسسس بابا خوابه شما هم میگی سسسسس
بهت میگم دوست دارم عشقمی عمرمی.....میخندی....اگه دعوات کنم اخم می کنی....
دیگه خزیدنت روی زمین عالی شده.اول ژست چهاردست و پا میگیری و بعد میوفتی رو زمین و می خزی...
وبعد همه جا رو بهم میریزی....
صدای حیوونای ارگتو تکرار می کنی....مخصوصا آقا گاوه و ببعی رو .....
نماز که میخونیم مخصوصا بابا و باباجون ساکت ساکت میشی و گاهی مکبر میشی و به قول ما الله اکبر میگی...
قبلا اصلا معنی مامانو نمی دونستی اما تازگیا صدام می کنی مامان و به بابا میگی بابا و میدونی وقتی میگم می می باید قیافه مظلوم بگیری که یعنی می می میخوام...
میدونی این چیزا برای مامان یعنی چی؟؟؟؟
یعنی یه عمر یعنی زندگی....
امروزم روز مادره و شما و بابایی واسه من به عنوان هدیه گل و کیک و یه گوشی خریدین...خودتون گل بودین، دست شما درد نکنه
اینم از عکسا!!!!
هانی وقتی ادای خانما رو در میاره
هانی وقتی ادای آقایونو درمیاره...
هانی در حال بیون بیون کردن
هانی در باغچه خونه...
هانی درحال بازی با ارگ که صدای حیوونا رو همراهشون در میاره
سینه خیز رفتن رو از 29 فروردین به صورت حرفه ای آغاز کرد.
محمدهانی در حال سینه خیز و انجام عملیات خنثی کردن بیسکویت
اینم از کادوهای بابا و محمدهانی