کارهای جالب
محمدهانی جونم دیگه سخت ترین کلمات رو هم میگه به قول خودش ماتالا (همون ماشالای خودمون)
عصا برمیداره و میگه میلرزم و میلرزم می ارزم و می ارزم (این همون شعر پیرم و پیرم و میلرزم به صدجوون می ارزم خودمونه)
تازگیا هم ما رو دیشون میکنه و ما خودمون رو به مردن میزنیم یعنی تیر خوردیم.وقتی هم خودشو دیشون می کنیم با حالت پرتاب خودشو به عقب میندازه و چنان فیلم بازی میکنه که نگو.مث الکی خوابیدنش یا الکی خندیدن و گریه کردن و اخم کردنش....
محمدهانی در حال تماشای تلویزیون و ادای شخصیت کارتونی رو درآوردن
محمدهانی خودشو به خواب میزنه
محمدهانی در تولد مهدی پسرعمه مامان و ناخنک زدن به کیک
محمدهانی لالا کرده
بازی با سایه ها
محمدهانی به مدرسه میرود
محمدهانی مثل باباجون میخوابه و تلویزیون تماشا میکنه
بعد از چند وقت لباس بندیشو پوشوندم و محمدهانی از خوشحالی که خرس رو لباسش بود رفت سمت آینه و کلی ذوق خودشو کرد و جالبتر اینکه آروم آروم راه میرفت تا خرسش نیفته
بدون شرح
والباقی