دیدنیها
خیلی از کارایی که انجام میدی فراموشم میشه یادداشت کنم از بس بامزه ای ...الان چندتاییش تو ذهنم هست مینویسم اما اگه بخوام همه شو بنویسم جا برای صفحه وبت نمی مونه
تازگیا همش میگی پارک تو راه هم میخونی داریم میریم پارک پارک پارک پارک بابا بره پارک پارک پارک پارک مامان بره پارک پارک پارک پارک.این شعرا رو خودت می سرایی.کلا فی البداهه زیاد شعر میگی اونم با قافیه.
با آقاجون مسجد میری و وقتی برمیگردی کلی واسم تعریف می کنی که اونجا چطور نماز میخوندن.بعدشم میری پارک روبروی مسجد و بازی میکنی.تازگی از وقتی یه پسر بزرگتر از خودت شما رو زد از نی نی ها میترسی و بهشون میگی دَدَنگ یعنی عقب برید و من خیلی نگرانتم ولی مامان جون میگه خوب میشه و جای نگرانی نیست.
چندروز پیش از سرسره که اومدی پایین یه نی نی پشت سرت اومد پایین و خورد به پشت شما و شما فوری گفتی دَدَنگ و اونم با صدای کلفت تر گفت دَدَنگ و باز شما گفتی شما دَدَنگی اونم با صدای کلفت گفت تو دَدَنگی شما هم که خیلی حرصت گرفته بود بهش گفتی به پلیس میگم دَدَنگم کردی.... و به قول باباجون از راه قانون پیش رفتی
یا چندروز پیش نشستی رو موتور خودت و میگی من میرم خونه باباجون اینا و برگردم الهی من قربونت بشم که از همین الان مردی واسه خودت
عاشق شیرعسلی و قبل خواب تا شیرعسل نخوری خوابت نمیبره
مسواک زدن رو خیلی دوست داری ولی اجازه نمیدی مامان تو زدن مسواک کمکت کنه...
موقع خداحافظی ادای جناب خان رو در میاری و میگی قربانت یا ادای رامبد جوان رو و میگی خیییییلی دوست دارم...
عاشق فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه و هرروز صدبارم بذارم باز میگی پخش کن
بچه های دیگه رو نصیحت میکنی مثلا یه روز به حامدجون میگفتی دست به پنکه نزن دودو میشی...
دیگه تقریبا دستشوییت رو میگی ولی برای بیرون رفتن هنوز جرأت نکردم از پوشک بگیرمت ولی صبح زود پامیشی میگی جیش دارم و تا نبرمت ول کن نیستی.
خلاصه بلایی شدی که نگو و نپرس و عامل خنده و شادی اطرافیا شدی خدا راشکر
دوستت دارم پسر شیرینم