محمدهانیمحمدهانی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره
بابا مهدیبابا مهدی، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره
مامان معصومهمامان معصومه، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره
سالگرد عقد ماسالگرد عقد ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

محمدهانی جون

زود اما دیر....

1392/5/6 13:08
نویسنده : مامان و بابا
187 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچولوی خیلی پسرونه بابا و مامان.مثل مروارید توی صدف هر چی خواستیم صورت قشنگتو ببینیم دستتو برنداشتی.دو تا سه تا دوربین و ده ها چشم می خواست ببینتت اما گفتی مروارید تا از صدف بیرون نیاد که نمیشه به خریدارهاش نشونش بدیم.ولی نمیدونی پسرم هنوز نشون نداده چقدر خریدار داری.دل همه واسه دیدنت بی قراره.همه میخوان ببیننت.مامان مهربونت بی قرارتر از همه و نگران سلامتی شازده پسرشه.گاهی می بینم که مرواریدای اشک چشمای زیباشو آروم آروم دور از چشم بابا پاک می کنه و کتاب دعا را باز می کنه روبه آسمون یگانه معبود هستی زمزمه هایی میکنه.من حس مادر را درک نمیکنم.مطمئنم شما هم درک نمیکنی.ولی می دونم مامان معصومه جون ماه هاست خواب راحت نداره.می دونم وقتی میخواد حتی از این پهلو به اون پهلو بشه بلند میشه و میشینه بعد جابجا میشه.دیشب شب قدر بود.شب 19 .شبی که رزق و روزی یکسالمون داده میشه.من و مامان تا سحر بیدار بودیم.مامان معصومه جون و بابا خیلی واسه شما دعا کردند.آخه قراره انشاءا... زود زود بیای به آغوش گرم خونواده بی قرارت.البته گفتم زود زود ولی می دونم این چند روزواسم مثل سال طولانی میشه.مواظب خودت باش...ما گرمای وجودتو حس می کنیم.

آرامش و شادی حضورت رو انتظار می کشیم...

هانی جون و معصومه جون دوستون دارم

بابا مهدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)