محمدهانیمحمدهانی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
بابا مهدیبابا مهدی، تا این لحظه: 38 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
مامان معصومهمامان معصومه، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره
سالگرد عقد ماسالگرد عقد ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

محمدهانی جون

تولد مامان و سالگرد ازدواج مامان بابا❤❤

1398/5/4 8:11
نویسنده : مامان و بابا
396 بازدید
اشتراک گذاری
سلام سلام سلام بازم اومدم ولی دیر.
این چندوقت تلگرام گوشیم مشکل داشت منم حوصله این که تو سایت برم و پست بفرستم نداشتم و حالا که مشکلش رفع شد پست قبل که خیلی وقت بود تایپ شده بود گذاشتم...
این چندوقت خبر تولد من و سالگرد ازدواجمون بود که چون بابامهدی مهربون گفته بود با محمدهانی سورپرایز دارن من کیک سالگرد ازدواج رو دو روز قبل خودم درست کردم و تزیینش تو یک ساعت انجام شد ولی برای بار اول و کار با فوندانت خیلی به نظرم خوب بود. و روز تولدم محمدهانی و بابا بیرون رفتن و با یه کیک باب اسفنجی و برف شادی و شمع و مخلفات برگشتن🤣🤣🤣منم گفتم از کجا میدونستید من کیک باب اسفنجی دوست دارم؟محمدهانی گفت من میدونستم که دوست داری پیشنهاد دادم.و چقدر سخت بود انتخاب این که چه کسی این کیک رو پیشنهاد داده.خوب شد به من گفت🤣🤣🤣🤣
این روزا محمدهانی کلاسهای آمادگی برای کلاس اول و ژیمناستیک رو میگذرونه و در کمال تعجب می بینم که به محض برگشت از مدرسه تکالیفش رو مینویسه و خیلی دوست داره و ای کاش همینطوری برای اول مهر بمونه.ولی چون من میدونستم علاقه به یادگیری چیزای جدید داره از بچگی سعی کردم زیاد حروف را باهاش کار نکنم که توی کلاس اول به مشکل نخوره و البته راهنمایی مامان جون هم تو این مسیر بی تاثیر نبود.
یه چیز جدید هم امروز پیدا کردم بین وسایل خیاطیم و کلی ذوق مامانمو کردم که چقدر تو بچگی من خوش ذوق و هنرمند بوده و البته هنوز هم هست.دفتر دوختم که برای حرفه و فن واسم دوخت و چقدر ذوقشو کردم و با افتخار بردم مدرسه.آخه اون موقع هیچ کس دفتری به نام دفتر دوخت نداشت.
✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ


خلاصه یه روز عکس تمام کیکایی که درست کردم میذارم.🤣🤣🤣
محمدهانی خوشگلم این چندوقت نشون داده بزرگتر خوبی برای بچه های کوچکتر خودشه هرچند من اصرار به بزرگ شدنش ندارم و فقط در مقابل کوچیکترا بهش میگم داداش بزرگه کوچولو.چند هفته پیش با خاله نجمه رفتیم چشمه بهشت آباد چهارمحال و کلی با طهورا بازی کرد هرچند گاهی با هم بحثشون میشد اما سریع حلش می کردن.چند روز پیش هم تولد پانیسا و پارسا بود و محمدهانی خوشحال و شاد از چند روز قبلش روزشماری می کرد چون میدونست بعدش تولد خودشه🤣🤣🤣البته پانیسا و پارسا تولدشون رو زودتر گرفتن قانونا اونا ۱۰ مرداد و محمدهانی ۷ مردادیه.هانا که چهارم مرداده امروز تولدشه و شب قراره بریم تولدش.کلا حکمرانی مردادی ها شروع شدهجالب اینجاست توی تولد من و بابا متوجه شدیم محمدهانی در حین بازی حواسش هست کسی آسیب نبینه و یه دوست به نام امیرعلی پیدا کرده بود و با پانیسا و پارسا با هم کلی بازی کردن و دویدن.دیروز هم با هانا کلی بازی کرد و باز هم حواسش بود توی بازی آسیب نبینه.کلا بچه دوسته و همیشه منتظره جایی ببریمش که بچه ها هستند.
پسندها (3)

نظرات (1)

محمدصالح جون،گُلِ گُلامحمدصالح جون،گُلِ گُلا
28 مرداد 98 0:30
مبارکه مبارکه همه ی شادیهاتون و هنه ی عشق ورزی هاتون
محمدهانی جان,پیروز وسربلند باشی همیشه😍
مامان و بابا
پاسخ
مرسی مهربون