محمدهانیمحمدهانی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره
بابا مهدیبابا مهدی، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
مامان معصومهمامان معصومه، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
سالگرد عقد ماسالگرد عقد ما، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

محمدهانی جون

تولدقمری نفسم 20 رمضان

1393/4/28 14:05
نویسنده : مامان و بابا
187 بازدید
اشتراک گذاری

محمدهانی جونم پارسال 20 رمضان بود که گل من یعنی شما بدنیا اومدی...شبش شب احیا و شب شهادت مولا علی ع بود و من تو بیمارستان با اینکه درد داشتم اما صدای احیای مردم مسجد بغل بیمارستان آرومم می کرد.ماهم تو گوشت که اذان دادیم یه اسمتو گذاشتیم محمدهانی و یه اسمتو علی...

امسال هم برای سلامتیت تو شب شهادت امام تو مسجد خرما دادیم تا انشاءا... خدا همیشه پشت و پناهت باشه و علی یارت

البته من امسال بخاطر شما مسجد نرفتم چون ترسیدم بازیگوشیات حواس بقیه رو هم پرت کنه.اما شما هم خوابیدی و بعد بیدارشدی و فقط تلویزیون رو نشون میدادی و میگفتی این چیه؟و من که میگفتم دعا آروم میشدی...گاهی هم با روضه ها بغض میکردی و میخواستی گریه کنی....که من آرومت می کردم 

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان علیرضا
29 تیر 93 23:37
اگه مواظبش باشین بدجور زمین نخوره به هقته نمیکشه راه میفته... عکس های هانی جون کو پس.؟؟
مامان و بابا
پاسخ
عزیزم مگه میگذاره عکس بگیریم همه عکساش تارمیشه فیلم میگیریم یادگاری بمونه
مامانی غزل جوون
31 تیر 93 10:34
ای جانم قربونش برم با او بغضش غزلی هم هر وقت صدای مداحی یا روضه میشنوه شروع میکنه به گریه با صدای اذان هم گریه اش در میومد ولی تازگیا یادش دادم با صدای اذان صلوات بفرسته منم از اول تا اخر اذان با صدای بلند صلوات میدم اونم همراه من صداش کلفت میکنه و با من هم صدا میشه" او او " میکنه ایشالله به حق این شبهای عزیز همه کوچولو ها سالم و شاد باشن...